Sunday, November 6, 2016

 عطش کتاب خواندن بد جور به جانم افتاده است .هر روز کتابخانه را چک می کنم ، این کتاب هم تمام شد و بدون معطلی می روم سراغ کتاب بعدی . سر چراغ قرمزها کتاب پیرمرد و دریا،  در لحظه های ولو شدن در تخت کتاب بختیار علی و  سرکار  هم دایم دلم غنج می رود برای تختم و کتاب هایم. کاش الان خانه بودم و غرق در شعرهای فروغ می شدم با یک موسیقی ناب و یک لیوان دمنوش بابونه