Tuesday, March 6, 2012

وای از شدت خوشحالی دارم  بال در می آورم گوشی را که گذاشتم توی گوشم و مدیا پلیرم را فعال کردم شروع کرد
دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من        دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
عشق تو در دل نهان شد دل زارو تن ناتوان شد
باورم نمی شه من همیشه عاشق این آهنگ بودم ولی هیچوقت نمی دانستم که توی کدام آلبومه و همیشه به صورت گذری ا ز رادیو یا  تلویزیون می شنیدم  وای دلم می خواهد بلند بخوانم ولی آخه تو شرکتم نمی توانم الان همکارهام فکر می کنند دیوانه شدم ولی نمی توانم خودم را نگه دارم
بار غم عشق او را گردون نیارد تحمل ، چشمامو می بندم و بار غم عشق او را تحمل می کنم  می سوزم از اشتیاقت در آتشم از فراغت بد جور هم می سوزم از فراغت
اول دلم را صفا داد آینه ام را جلا داد بعدشم ما را تنها گذاشت و رفت خارج J
وای باورم نمی شه که من و این همه خوشبختی یعنی ممکنه
ای که به پیش قامتت سر و چمن خجل شده آخ چمن آخ چمن
سوسن و گل به پیش تو بنده منفعل شده آخ چمن آخ چمن
دیگه خدا رحم کنه رفت توی لیست سیاه روزی 10 بار این هم از اتفاق خوبه امروز J


2 comments:

A. said...

آخ آخ، کلی‌ خاطراتم تازه شد. این اولی‌ کاستی بود که خریدم، بخاطر اولین آهنگش، حسرت: نازنین، من اگه تاریکم غمی نیست تو به فرداها به روشنی بیندیش، همهٔ پنجره‌ها ارزونی تو به جهانی‌ خوب و دیدنی‌ بیندیش...

پی‌نوشت:‌ای نامرد! مطمئن باش پشیمونه، البته ممکنه طول بکشه تا بفهمه، گاهی وقتا خیلی‌ زیاد، وقتیکه همه چیز زود دیر شده.

farshiddhe said...

کلا این جز عاداته بده منه یه اهنگی که دوست دارم رو اینقدر گوش می دم که حالم به م می خوره ازش