Monday, March 7, 2011

 عشق و جبهه
امروز یک ویدیو کلییپ دیدم که دلم را حسابی به درد آورد اشک تو چشمام جمع شده بود ولی نمی شد گریه کنم اگر خونه بودم می نشستم و های های گریه می کردم موضوعش عشق و جبهه بود درمورد پسری بود که وقتی شش ماهش بوده پدرش تو جنگ شهید شده خیلی ساده و ملموس بود احساساتش ساده و درد آور
من در مقطع راهنمایی که بودم در مدرسه شاهد درس می خواندم اونجا تو دوستام آدمایی بودن که پدرشون شهید شده بود حس خوبی نبود یه چیزی از اون موقع تو دلم سنگینی می کرد پدری که من داشتم ولی اونا نداشتن ولی توی این کلیپ خیلی لمسش کردم البته شایدم اون موقعها بچه تر بودم و نمی فهمیدم درد چیه
 توی کلیپ می گفت که سعی می کنه پدرشو از طریق نامه هایی که اون موقعها پدرش از جبهه برای مادرش می نوشته لمس کنه خیلی دردناکه که آدم پدری را برای خودش مجسم کنه که هیچوقت ندیدتش هیچوقت واسش قصه نگفته نوازشش نکرده موهاشو شونه نکرده
دیگه نمی تونم حرفی بزنم 

No comments: