دیدن دوستانه قدیمی واقعا لذت خاصی داره انگار می شینی تو ماشین زمان کمربندها بسته اماده حرکت یهو چشمت رو باز می کنی و می بینی که برگشتی به سالها قبل وای امتحان کنکور تست حسابان، کلاس هندسه تحلیلی ، پیپیت و محلول اسید فولیک چه ترسی داشت اون روزی که ما قرار بود با اسید کار کنیم تو از من کلی شجاع تر بودی من از دور فقط نگاهت می کردم معلم گرامی هم هی من رو مسخره می کرد امتحان نهایی ، کارت جلسه ،بعد امتحان راه برگشت به خونه انگار نه انگار که سالها گذشته خاطرات به همون نویی وبه همون شیرینی سر جاشون باقی موندن فقط یک تلنگرلازم داشت تا دوباره تجدید شود
No comments:
Post a Comment