Thursday, February 6, 2014

برف تمام شد 4 روز پشته هم برف و برف و سرما و لرزیدن و دوباره آفتاب برآمد و برفها آب شدند و زمین گرم شد. نور آفتاب در اتاقم افتاد و چشمانم را  امروزبا تلالو خورشید باز کردم تنم گرم شده است و چشمانم می درخشد. برف را دوست دارم باران را دوست دارم ولی امروز دانستم که آفتاب را از همه بیشتر دوست می دارم با آفتاب وجودم تعریف پیدا می کند شاید هوای ابری خاص باشد شاید آسمان قرمز برفی فقط چند بار در سال قابل رویت باشد و شاید آفتاب هر روز بر آید ولی آسمان آبی با ذرات زرد کهربایی نور خورشید چیزدیگری ست
حالم امروز خیلی خوب است نه غمی نه غصه ای  حتی می توانم روان بنویسم صدای آب صدای پرنده ها و صدای نزدیک شدن بهار بچه که بودم از اول دی ماه شمارش معکوسم را شروع می کردم 90 روز 89 روز 70 روز و ومن از همان روزها بهار را از همه فصلها بیشتر دوست می داشتم

8 comments:

A. said...

سلام، سلامی به گرمی‌ همین روزهای آفتابی که اینقدر دوستشون دارید،

خیلی‌ جالبه، این نوشتتون یه جور "دور" رو نشون میده، ما آدمها هم دور می‌زنیم، مثل همه چیزا. دیدن وبلاگتون هم مستثنا از این دور زدن نیست، منم داشتم تو گودریدز چرخ میزدم، رسیدم به یکی‌ از بچه‌های دانشکده فنی! اونم بعدِ ۴ سال! جالبه اینه که اصلا فکرشو نمیکردم یه کامپیوتری بتونه اینقدر خوب بنویسه، دونقطه:تبریک!

منم باهاتون میشمارم، تا زودتر بهار بیاد. امیدوارم که امسال بهارِ خوبی‌ باشه، واسه همه. بهاری باشید همیشه :-)

A. said...

و حالا ۲۰ روز!
از این سال ۲۰ روزِ دیگه بیشتر نمونده، و سال تحویل هم ساعتِ ۲۰ و بیست دقیقه و ۲۰ ثانیه ست.
ایشالا که سالِ بیستی داشته باشید.

farshiddhe said...

مرسی که می شمری واقعا به پایان این سال امیدوارم شاید ساله دیگه یه کم فقط یه کم بهتر باشه

A. said...

منم امیدوارم، اما نه یکم، خیلی‌ خیلی‌ زیاد. اونقدر که حتا تا آخر اردیبهشت هم صبر می‌کنم...

به قول دکتر شریعتی:
«خدایا، به من توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه،... و دوست داشتن، بی آنکه دوست بداند، روزی کن.»

farshiddhe said...

مگر قراره تا اخر اردیبهشت چه اتفاقی بیفته؟؟؟

A. said...

شاید باورت نشه، اما خودمم نمیدونم! فقط میدونم امید هست، همین، و همین بس است.

سعدی چو امید وصل باقی است
اندیشه جان و بیم سر نیست

farshiddhe said...

من سعدی را از صمیمه قلبم دوست دارم و گر سعدی گفته شما هم می گین پس حتما هست

A. said...

دو روز دیگه ازش مونده :-) می‌تونست بهتر تموم بشه، یا شایدم بدتر! خدا شکرت‌ بابت همه چیز، بابت اینکه حداقل یه فرصت دیگه بهمون میدی، مجانی، بدون چشم داشت، بدون اینکه خودمون بدونیم :دی

به گردابی چو می‌افتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود