Thursday, March 13, 2014

روزهای دوست داشتنی سال فرا رسیدند روزهایی پر از هیاهو پر از انرژی، خیابان های شلوغ ، تنگ های  ماهی قرمز ، سبزه ، سمنو، تخم مرغ های رنگ شده، صدای ترقه، دست فروش هایی کنار خیابان و مردمی که نگران کم و کسری های خانه و فرزندانشان هستند و با تمام وجودشان سعی می کنند تا لحطه نو شدن سال چیزی کم نباشد  و این همه تلاش و تکاپو برای تغییری که عمرش به ثانیه هم نمی کشد و با پایان دعای یا مقلب القلوب انگار آبی بر آتش مردم این شهر میریزند. آن همه شلوغی آن همه هیاهو به سکوتی آرامش بخش تبدیل می شود. بر روح مردم این شهر بذر امید پاشیده می شود. برای هم آرزوی سالی خوب و پر برکت می کنند و این ثانیه ارزشمند حال همه را  دگرگون می نماید. لحظه لحظه این نو شدن زیباست و در وصف نیاید

1 comment:

A. said...

دقیقا لحظه ساله تحویل عین آرزو می‌مونه، بیصبرانه براش تلاش می‌کنیم و خودمون به هر آب و آتیشی می‌زنیم، و وقتی‌ بهش رسیدیم دیگه همه چیز تمومه واسمون. اون چیزیش که خیلی‌ قشنگ همون اراده پیوسته است که ظهورِ خودِ امیدِ ، فقط باید مواظب باشیم بعضی‌ از ثانیه‌های گسسته خرابش نکنن.


بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم